رعایت حدّ عینیت و ذهنیت، همیشه مشکل هر معرفتشناسی بوده است و فلسفه علم نیز که از اقسام معرفتشناسی است به این مشکل مبتلا است. فلسفه علم منطقی-دستوری خواهان علمی صددرصد ابژکتیو بود. امّا تحقیقات فراوان بازنمود که تاریخ علم آشفتهتر از آن است که در قالب روشهای معینی ریخته شود، و عالمان نیز انسانتر از آنند که ماشینوار عمل کنند، و خرد خشک و خام را بر جمیع عواطف خویش حاکم سازند، و عوامل محیطی و اجتماعی نیز سرکشتر از آنند که حرمت عقل را نگه دارند و همه جا به میل یا به فرمان وی سربسپارند.
طبیعیات کهن که فحص از آثار طبایع میکرد، اگر آنها را مییافت میتوانست ادّعا کند که فلان طبیعت همواره و درهمهی جهانهای ممکن فلان آثار را خواهد داشت. و هر بار خداوند آب و خاک و فلک و نمک را بیافریند، باز همین آثار طبعی کنونی خود را خواهند داشت. و (طبیعیات) که علم به این جهان ماده است علم به هر جهان ماده ممکن دیگر هم خواهد بود. امّا تاریخ یا علم جغرافیا است. علم جغرافیا، علم به جغرافیای این جهان است و به هیچ رو ادّعا نمیکند که اگر خداوند بار دیگر هم عالمی بیافریند باز هم کوهها و درهها و رودها (و بل کرات مختلف آن) چنین نظمی و نسبتی خواهند داشت.
عبدالکریم سروش، روشنفکر و فیلسوف ایرانی که این روزها در میان تعطیلات تابستانی از آمریکا به بریتانیا آمده، روزها وشب ها در جمع هواداران و شاگردانش حاضر می شود و گاهی نیز مقابل دوربین تلویوزیون به نقد آنچه که در ایران میگذرد، مینشیند.
بر شانهی غولها ایستادهایم
با استاد عبدالکریم سروش درخصوص قرآن کریم، ترجمهپذیری آن و ترجمه قرآن استاد آیتی به گفت وگو نشستیم.
- پیش فرضهایی که ترجمه قرآن و به طور کلی متون مقدس را امکان پذیر میسازند چیست؟
سؤال شما سؤال بسیار مهمی است و در بطن خود یک پاسخ مستتر دارد و آن اینکه ترجمه محتاج به پیش فرض است و این سخن بسیار استواری است. هیچ مترجمی مخصوصا مترجم متنهای مقدس و کلاسیک و مهم نمیتواند بدون پیش فرض ترجمه را آغاز کند. غرض از پیش فرض اینجا صرف اطلاعات زبانی نیست.
بر سبیل مقدمه
سال ۱۳۵۴ خورشیدی بود .برای دیدار دوستان و بستگان از انگلستان به ایران آمدم. سفری هم به خراسان رفتم. آن روزها ولیان نایبالتولیهی آستان قدس بود و برای ایجاد فضای باز دست به تخریب بناها و بازارچههای اطراف حرم برده بود.
1.پرسش اصلی این سمینار ارجمند فلسفی این است که:
«ما که هستیم؟» پاسخ پارهای از متفکران ایرانی به این سؤال این است: ما آنیم که میدانیم. یعنی عالِم، به قد و قامت معلوم خویش است و این ظرفی است که شکل و ابعاد مظروف خویش را میگیرد.
استاد مکرّم حضرت آیت الله آقای جعفر سبحانی
پس از تقدیم درود و شادباش اردیبهشتی، نامه دومتان مسرّت وصول بخشید. مهر از سر نامه برگرفتم گویی که سر گلابدان است. جهد پر شهد و خطاب بیعتاب شما را ستوده بودم و اینک بیشتر میستایم.
در گفتو گو با دکتر عبدالکریم سروش
اشاره: عبدالکریم سروش اندیشمند معاصر کشورمان میباشد که بسیاری از نظر اندیشه و آراء، او را از نسل دکتر علی شریعتی، روشنفکر دینی معاصر متمایز و برجسته کرده است.
وی در سالهای ابتدای انقلاب اسلامی به حکم رهبری انقلاب یکی از سه عنصر شورای انقلاب فرهنگی بود.
پیرامون بسط تجربهی نبوی[1]
گفت و گو با عبدالکریم سروش
در مقالهی «بسط تجربهی نبوی» عبدالکریم سروش چند نکته اساسی دربارهی بسط پیدا کردن تجربهی نبوی و اینکه پیامبر در طول زمان، به موازات اینکه تجربهی بیشتری پیدا میکردند، در کار ابلاغ پیام و پیامبری هم مجرّبتر و پیامبرتر میشدند، وجود داشت. محور این گفت و گو با عبدالکریم سروش نظر به بسط تجربهی نبوی است که از نظر میگذارنید.در باب عدم تفکیک کلام نبی از کلام خدا شما متذکر شدهاید که قرب به نوافل و فرائض در پیامبر باعث شده بود که حق، سمع و بصر او شده و کلام پیامبر، کلام حق باشد و به تعبیر مولوی"هر چه آن خسرو کند شیرین کند" یعنی پیامبر چون دستش، زبانش و چشمش حقگونه شده بود، هر چه میکرد گویی که حق به این کار توصیه کرده بود. همچنین گفتهاید: اگر ابولهبی نبود و همسرش نبود آیا سورهی مسد [2]نازل میشد؟ و با این مثال تأکید کردهاید که در واقع این تجربه در طول زمان گسترش پیدا کرده و همزمان با وقایع و اتفاقاتی که حول و حوش پیامبر رخ میداده، این پدیدهها نیز – به مرور – در قرآنمندرج میشده است. ابولهبی وجود داشت که ذکری از او در قرآن به میان آمده، مسئلهی عایشه و افک او [3] اتفاق افتاده که در قرآن منعکس شده است.
این هفته از هفتههایی است که در کشور ما نام خاصی دارد و نام هفتهی وحدت به او نهادهاند دیری است که مصلحان و اندیشهگرانی در ایجاد این وحدت کوشیدهاند. برای برطرف کردن نقارهای طایفهگی و فرقهای و برای نزدیکتر کردن متفکران مسلمان و دست همهی مسلمین را در دست یکدیگر نهادن و صف واحد فشرده و محکمی در مقابل دشمنان به وجودآوردن. من قدری در فسفهی ان امر و در مبانی تئوری که به این مطلب میپردازد، سخن خواهم گفت و دوستان را دعوت میکنم که در این مطلب بسیار مهم که جزء آرمانهای بزرگ عموم مصلحان مسلمان، بودهاست، تأمل بیشتر روا دارند، همچنان که گفتم از وقتی که مسلمانان به خود آمدند و هیبت و عظمت دشمنان را دانستند و به آن اذعان کردند و نیز، خطری که از ناحیهی اندیشههای بنگانه متوجه هویت اسلامی ما شده بود را کشف کردند بدون استثنا همهی این مصلحان داعیهدار ایجاد وحدت، اسلامی دانستند که اگر مسلمین با این تفرقهای که دارند، بخواهند بر دشمن متحد خویش پیروز شوند رؤیایی است که هیچگاه محقق نخواهد شد.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل